بزن به سینه ای سینه زن لحظه آخره - حاج عبدالرضا هلالی

بزن به سینه ای سینه زن لحظه آخره بیا حرم ببین گریه کن موسی بن جعفره شلوغی کنار پنجره فولاده یک فلج شفا گرفته راه افتاده یک پدر با چشمای تر در اخر صفر بی اراده اومده جاده جاده اومده دست بچه اشو گرفته پیاده اومده خانواده اومده شاهزاده اومده حتی اون دهاتی با لباس پاره اومده شهزاده اومده آزاده اومده دلداده اومده آخرش تموم میشه فراغ از تو ایوان همین رواق کربلا میریم به اتفاق