از یه دختر براتون گفتیم که توی این شهر از 6 سالگی تا 16 سالگی‌ درگیر اعتیاد بوده و از 11 سالگی 5 سال آواره تاریک‌ترین گوشه‌های بیابون‌ها و پاتوق‌های کارتن‌خوابی. کی باورش می‌شه که حالا بعد از 6 سال پاکی روی پای خودش ایستاده تو خونه خودش، کار می‌کنه و برای رسیدن به رویاهاش می‌جنگه؟ این اتفاقا که کم از معجزه نیستن با بودن من و تو کنار هم و کنار همه تنهامونده ها و زجرکشیده‌های شهرمون امکان پیدا می‌کنن. برای همین امکان‌هاست که اینجا یک چراغ روشن نگه داشتیم تا راه‌گم‌کرده‌ها تو سیاهی رو به روشنی بخونیم. بودنتون رو دست کم نگیرین.
ژانر:

پاسخ به

×