اهل حرم از غمت کردن همه سینه چاک - کربلایی نریمان پناهی

اهل حرم از غمت کردن همه سینه چاک افتاد پدر از نفس افتادی تو روی خاک سخته برا پدر که پیش چشمای ترش پاشو بکوبه رو زمینِ صحرا پسرش اما نتونه کاری کنه واسه جگرش نالت رو تا شنیدم از دل میدون پسرم صدبار از غصه دادم جون پسرم وایِ من افتادی تو خون پسرم علی وای **** آتیش به دلم زدن با قتل تو اکبرم روحم دیگه پر کشید بعد از تو ز پیکرم تیشه به ریشه ی پدر زدن با کشتنت چی سرت اومده اینجوری پاشیده تنت تیکه به تیکه پخش شده تو صحرا بدنت انتقام خیبرو از تو گرفتن به خدا یک لشکر ریخته سر تو بی هوا نقطه به نقطه تنت زخمه بابا علی وای **** هیچکی نمیدونه که داغ تو با من چه کرد پاشو یه کاری بکن واسه منه پیره مرد پاشو یه کاری کن دارم میفتم از نفس پاشو یه کاری کن دیگه بابا نداره کَس دنیا برای من بدون تو میشه قفس داره میخنده یه لشکر به زمین خوردن من نزدیک بود پیش تنت مردن من عمه اومد واسه ی بُردن من علی وای **** حالا واسه بردنت میدون اومدم ولی باید یه عبا باشه تا جمع کنمت علی سنگینی غمت افتاده رو دوشم ببین کنار پیکرت با زانو افتادم زمین میلرزه از غم ما دو نفر عرش بَرین ای کاش میشد که خدا با تو منو هم ببره چشمام تا لحظه ی مرگ دیگه تَره زخم تو زخمیِ که رو جگره علی وای