مرا می شناسی تو ای عـشـق؟ من از آشنایان احساس آبم و همسایه ام مهربانی است؛ و طوفان یک گـل، مرا زیر و رو کرد. پرم از عبور پرستو؛ صدای صنوبر؛ سلام سپیدار. پرم از شکیب و شکوه درختان و در من تپش های قلب علـف ریشه دارد. دل من، گره گیر چشم نجیب گیاه است. صدای نفس های سبزینه را می شناسم؛ و نجوای شبنم، مرا می برد تا افق های باز بشـارت... شعر زیبای محمدرضا عبدالملکیان
ژانر:

پاسخ به

×