سیاستی علیه سیاست

اعتراضات مردم اصفهان به بحران آب، در اولین روز خود با وجود پرشماری جمعیت، اعتراضی آرام و کم‌خطر به‌نظر می‌رسید؛ اما خیلی زود شکل بحرانی پیدا کرد. آنچه اعتراضات روز اول را به الگوی ایده‌آلی از اعتراضات مدنی از نظر حاکمیت تبدیل می‌کرد، تمرکز بر یک معضلۀ صنفی خاص و ماهیت غیرسیاسی آن بود. استقبال حاکمیت از چنین اعتراضاتی، در ادامه سیاستِ سیاست‌زدایی از جامعه ایران است که از اواخر دهه هشتاد شدت گرفت. سیاست‌زدایی، نحوی کنارزدن مشارکت واقعی و نهایی مردم از امور کشور است؛ سیاستی که در ایران، به‌واسطه برخورداری از ثروت بادآورده و غیرمولد نفت امکان‌پذیر شده است.فارغ از کارآمدی یا ناکارآمدی اداره کشور بر اساس چنین سیاستی در قبال مردم، در ایرانی که تلاش می‌کند تا به‌عنوان موجودیتی مستقل در صحنه جهانی نقش‌آفرینی کند و از سرِ این استقلال، امور خود را سامان دهد، این سیاست ناکارآمد و خطرآفرین است. در چنین موقعیت پرتنشی، جمهوری اسلامی تنها در صورتی می‌تواند دست به تصمیمات خطیر و استوار (چه در مناسبات بین‌المللی و چه در امور داخلی) بزند که نیرویی مولد از جانب مردم را در پشت خود داشته باشد. مشارکت غیرسیاسی مردم در مطالبه امور روزمره، نتیجه‌ای جز راه‌حل‌های موضعی و روزمره ندارد و نه‌تنها نمی‌تواند نیرویی برای حل اساسی این مسائل ایجاد کند، بلکه می‌تواند به بحران‌های امنیتی در برابر کلیت نظام تبدیل شود؛ چراکه این اعتراضات غیرسیاسی، نمی‌تواند به همین شکل باقی بماند و تبدیل به شورشی کور و بی‌جهت می‌شود که نیروی سیاسی کشور را نیز به‌تحلیل می‌برد.
ویدیوهای مرتبط
ویدیوهای جدید