که آخری بُوَد آخر، شبانِ یلدا را!

‌اگر تو فارغی از حال دوستان یارا فراغت از تو میسر نمی‌شود ما را تو را در آینه دیدن جمال طلعت خویش بیان کند که چه بودست ناشکیبا را شمایلی که در اوصاف حسن ترکیبش مجال نطق نماند زبان گویا را که گفت در رخ زیبا نظر خطا باشد خطا بود که نبینند روی زیبا را به دوستی که اگر زهر باشد از دستت چنان به ذوق ارادت خورم که حلوا را هنوز با همه دردم امید درمانست که آخری بود آخر شبان #یلدا را! سعدی آهنگ زمینه: اندوه هزار ساله- محمد دارابی‌فر