#خاطرات_آن_مرد بخش پنجم مستند زندگی شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی از زبان اهالی روستای قنات ملک * شبی که حاج قاسم را می‌خواستند دفن کنند، آنقدر شلوغ بود که مردم در ماشین‌هایشان خوابیده بودند و از سرما شیشه‌های ماشین‌هایشان یخ زده بود و به خاطر حاج قاسم همه آمده بودند. پدر پیر یک اسیر وقتی حاج قاسم را دید او را نشناخت اما گفت بوی صادقم می‌آید. @Farsna هدیه به ساحت مقدس حضرت زهراء س، سلامتی و تعجیل در فرج آقا امام زمان عج، سلامتی امام خامنه ای عزیز و هدیه به ارواح طیبه شهدا و امام شهدا صلوات الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم
ژانر:

پاسخ به

×