داستان این درمورد سردسته یک گروه از قاچاقچیان مواد مخدر به اسم «گرگیج» است که پس از کشتن برادر فرمانده پاسگاه منطقه ای در سیستان و بلوچستان، دستور قتل همسر یکی از زیردستانس به اسم «زایلی« را نیز به دلیل امتناع از حمل اسلحه قاچاق صادر می کند. در این بین، سرگرد که زایلی را قاتل برادر خود می پندارد، او را به زندان می فرستد و در انتظار اعدامش لحظه شماری می کند. اما در همین حین، سرگرد در کمال تعجب دستور همکاری با زایلی برای نابود کردن گرگیج را دریافت می کند ...

پاسخ به

×