داستان فیلم درباره مردی میانسال به نام کاظم است که در روستای پیرکندی شهرستان خوی زندگی می‌ کند. او که دانشجوی معماری دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بوده، پس از یک شکست عاطفی از دانشگاه انصراف داده و به زادگاه خودش برگشته است. خواهرش در جوانی خودسوزی کرده است و پس از آن مسوولیت سرپرستی و تربیت پسر خواهرش با اوست. حالا آیدین به سن نوجوانی رسیده و او خود را در تربیت او ناتوان می بیند و با این حال به شدت به او علاقمند است. از سوی دیگر رابطه او با دوست قدیمی اش به نام یحیا دچار چالش شده است. در این میان، حضور دو خواهر که آتابای کار ساخت ویلا برای پدر آن ها را به عهده دارد، شرایط تازه ای را رقم می زند و او به سیما دختر بزرگ خانواده علاقمند می شود اما در بیان این علاقه به او تردید دارد. و سرانجام این عشق هم نافرجام می ماند.

پاسخ به

×