ماجراهای دایانا و روما با داستان "تولد پدر"

ماجراهای دایانا و روما با داستان "تولد پدر" دایانا و روما دو خواهر هم آزار و ناز می‌کنند. یک روز پدرشان از سفر به خانه باز می‌گردد و آنها را با هدیه‌هایی متفاوت تبریک می‌گوید. اما یک تولد مهم‌تر از همه اینها است که پدرشان به یاد ندارد. آیا دایانا و روما می‌توانند از او بخواهند که این تولد را یادآوری کند؟ یا ممکن است تمام شوید و دست به عملیات خطرناک بزنید؟ این همانجاست که ماجراهای جذاب و ناگفته شاید باعث شود این تولد فراموش‌نشود.