این سگ در حال مردن بود، وحشت زده از تنهایی و گرسنگی این سگی که در حال مردن بود، در یک حالت وحشتناک از تنهایی و گرسنگی قرار داشت. چشمانش تاریک و بی روح بود و بدنش لرزان و لاغر. صدای ضعیف و متلاطمی از دهانش بیرون میآمد و نشان میداد که در حال مبارزه با مرگ بود. او تنهایی و ناامیدی را در چشمانش حک کرده بود و منتظر کمک بود. اما در این دنیای سرد و بیرحم، او متروک و فراموش شده بود و هیچکس به او توجه نمیکرد.
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت