پارت اول رمان درپناه عشق

امروزیکشنبه یکی ازماهای ساله...مهتا-سلام رهام)رهام-سلام مهتا)رهام-امروزکجابریم؟)مهتا-هرجاک خدت دوست داری باتوهمه جاعالیه برام)رهام-بریم کافه؟)مهتا-بریم)(رفتن توماشین ک امیرزنگ زد)رهام-عهههه بش گفم امروزکاردامااا)مهتا-کیه رهام؟)رهام باخنده میگه کی میخواست باشه جزامیر)(رهام گوشیوجواب داد)رهام-جانم امیر؟)امیر-اولاسلام دومارستااینجاست نمدونم بایاشارچیکارداره ولی قراره دوساعتی بمونه رهام نمدونم چجوری احساساتموبهش بگم)رهام-وایساواسیابهت بگم چیکارکنی.ببین بروجلوش زانوبزن بهش گل بده بگوبامن ازدواج کن)(بعدزدزیرخنده)امیر-عههههه رهام داستان هندی نیس کککککککک زودبیااینجا)رهام-نمتونم)امیر-چرااا؟؟؟؟؟)رهام-تازه مخواسم بامهتابرم کافه ک زنگ زدی الان بایدبرم بامهتاکافه)امیر-اوففففف زن ذلیل بدبختتتت به مهتاهم بگواگ متونه بیاد زودبیافقططط)رهام-اولاهنوززنم نشددومابزاربهش بگم)(رهام ب مهتاماجراروگفت ومهتاهم قبول کرد)رهام-امیرمهتاگف میاد)امیر-باش زودبیا)رهام-باش خدافس)امیر-خدافس)(رهام رسیدپیش امیر)رهام-سلام امیررستاکجاس؟)امیر-پیش امیرمیلاده داره درمورداهنگ جدیدباهاش صحبت مکنه...راستی مهتاکجاس؟)رهام-توماشنیه)(مهتاازماشین پیاده شد)مهتا-سلام اقای مقاره)امیر-سلام مهتا..بهم بگوامیرمح مثل برادرتم)رهام-بزارخدش قبول کنه مثل برادرش باشی بعدددد)(بعدخندیدن)مهتا-این چ حرفیه تومثل برادرمی دیگه)امیر-پفففف رهام تومثلاعاشقی پففف هنوزخبرنداری توذهنش چی میگذره خدش مگ مثل برادرشم بعدتومگی ک هنوزتصمیم نگرفت)و.........ادامه رمان پارت بعدی(سعی میکنم هر چ زودترپارت بعدیوبزارم)