دلا دیدی که خورشید از شب سرد،چگونه سر ز خاکستر بر آورد!ز هر خون دلی سروی برافراشت ...به هر سروی تَزروی (بلبلی) نغمه برداشت ...صدای خون در آواز تزرو (بلبل) است ...دلا این یادگارِ خونِ سرو است ...برادر نوجوونه ... برادر غرق خونه ...برادر مثل خورشید، سر می کشه تو خونه ...
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت