باشعری از: قاسم صرافانو صدای: وحید احمدیآهنگساز: یحیی عباسیتنظیم کننده: امید اردلانموشن گرافیک: وحید ربانیطراح گرافیک: سمانه صدیقیمی‌روی با فرق خونین، پیش آن روی کبودشهر بی‌زهرا، که مولا! قابل ماندن نبودمسجد کوفه کجا؟ پشت در و کوچه کجا؟ضربه‌ی کاری که خوردی، یا علی! آن ضربه بودبا وضو، آمد به قصد لیلةُالفَرقت، علی!ابن‌ملجم در شب احیاء چه قرآنی گشوددور محرابت، نمی‌بیند ملائک را مگر؟با چه رویی، دارد این شمشیر می‌آید فرود؟ءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءچهارده قرن است از قتل عدالت رد شدیاز کنار خون او، دنیا! چه راحت رد شدیصبح نزدیک است و دلها در فراقش، بی‌قرارتا رسد، زیبا رخی، عین علی، با ذوالفقارءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءءکینه‌ای از ذوالفقارت داشت گویی در دلش،تا چنین فرق تو را وا کرد، شمشیرِ حسودرسم شد شق‌ُّالقمر کردن میان کوفیاناز همین شمشیر، درس آموخت عاشورا، عموددر وداعت با حسین، اشک تو جاری می‌شوددیده‌ای گویا از اینجا، خیمه‌ها را بین دودبین فرزندانی اما این حسینت را غریبمی‌کُشندش با لبان تشنه، در بین دو رودبا یتیمان آمدم پشت سرای زینبتشیر آوردم، پدر جان! دیر آوردم، چه سود؟#موسسه_منتظران_منجی
ژانر:

پاسخ به

×