چرا...؟
چرا بنشینم...؟ حال آنکه پرودگارم هجرت کنندگان و جهادگران را مقام و منزلتی بیشتر عطا میکند و آنان را پیروز و رستگار می خواند (توبه 20). هنگامی که پیامبرم جهادگران را رهبران اهل بهشت دانسته است.
وقتی حضرت علی (ع) ، مالک را به رسیدگی به محرومین جامعه و تنگدستان به خدا سوگند می دهد (نهج البلاغه نامه 53 ). آنگاه که خمینی کبیر در جنگ بین فقر و غنا، و پابرهنگان و مرفهینِ بی درد ،بوسه بر دست و بازوی مجاهدین این جبهه به نفع ولی نعمتان می زند(صحیفه نور،ج20،ص333).
همشاگردی هایم هر ساله تعطیلات را مغتنم دانسته و عزم اردوی جهادی می کنند.
وقتی خود را جوانی سرشار از انرژی و نشاط می بینم، اندک توانایی و تخصصی نیز در دانشگاه فراگرفته ام و قادرم همه اینها را در جهت کمک به همنوع و هموطن خود صرف کنم . چرا بنشینم...؟
نکند از قافله عقب بمانم...؟ نکند زمان بگذرد و فرصت ها را از دست بدهم...؟ بر میخیزم...! خدایا کمکم کن... خدایا کمک کن با نیت_قرب تو برخیزم و با هدف رضای تو قدم در این راه بگذارم. راهی که قطعاً مصداقی از جهاد است، و خود و اولیائت بارها مرا به آن فرا می خوانده اید.
#ما می رویم ، هرکه می آید ، بسم الله
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت