امیر عاملی-غزل-دکلمه-عشق
عمری اگرچه از غم عشق تو دم زدیم تازه خبررسید در دوست کم زدیم امروزه روز سخت پشیمان عالمیم دستی اگر به دامن اهل کرم زدیم در حبس روزگار نوشتیم یادگار کی غیر غم به دفتر هستی رقم زدیم ؟ در عین وصل بیم جدایی امان نداد جام فراق را شب مستی بهم زدیم مظلوم عالمیم و ندانسته بارها باد موافقی به کباب ستم زدیم ویدیوهای مرتبط
ویدیوهای جدید