خلاصه داستان: زنان شاه به اعتراض بست نشسته اند، باید این دختر روستایی را که دل از شاه برده سر جایش بنشانند، جیران از سیاوش یاری می طلبد و نگاه سیاوش به نگاهی آشنا گره میخورد...

پاسخ به

×