غزل 302 - حافظ - خوش خبر باشی ای نسیم شمال

خوش خبر باشی ای نسیم ِ شمال، که به ما می‌رسد زمان ِ وصال، قصّةُ العشقِ لا انفصام لها، فُصِمَت ها هُنا لسانُ القال، ما لِسَلمی و من بذی سَلَمِ، أینَ جیرانُنا و کیف الحال، عَفَتِ الدارُ بعدَ عافیةٍ، فاسألوا حالَها عَنِ الاطلال!