ساقی بیا که هاتف غیبم به مژده گفت بادر دصبر کن که دوا می فرستمت ای غایب ار نظر که شدی همنشین دل میگویمت دعا و ثنا میفرستمت در روی خود تفرج صنع خدای کن که آیینه خدای نما میفرستمت.

پاسخ به

×