عشق واقعی پارت ۲۴
عشق واقعی پارت ۲۴ ارسلان: صبح بلند شدم دیدم دیانا نیست سریع با بدو رفتم که یهو دیانا : تولدت مبارک آقای کاشی ارسلان: بغلش کردم سفت .... مرسی دورت بگردم دیانا: دست به من نزن من دیانای قبلی نیستم ارسلان: دوربین مخفی دیانا: شوخی بزار کنار عکسات با رومینا دیدم تو گوشی ارسلان: بی مزه دیانا : سفت با مشت میزدم تو سینه اش با گریه میگفتم.... خفشو الکی بهت اعتماد کردم در دهنت ببند ارسلان: ساکش جمع کرد رفت که یهو دیانا : ارسلان قبلا از رفتنم ارسلان: تو دلم آتیش بود..... خب دیانا : برای آخرین بار بغلت کنم لبات ببوسم ارسلان: جوابشو ندادم که یهو سفت بغلم کرد منم بغلش کردم که یهو گرمی لباش روی لبام حس کردم دیانا : خداحافظ ارسلان : خداحافظ دیانا: رفتم خونه رضا اینا
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت