رفتی ای ماه رفتم از یاد تنگ ماهی بر خاک افتاد مجنون مجنون فرهاد توام شیرین لیلی کجایی نفس نفس آه ای همه کس مردم از این تنهایی افتاده ای در طوفانم حیران و سرگردانم بی تو در این گم دره ها شبهای پاییزانم ای ماه در مه گمشده ای پیدای پنهانم مجنون مجنون فرهاد تو ام شیرین لیلی کجایی نفس نفس آه ای همه کس مردم از این تنهایی من آن شکسته تاکم آن ماهی بر خاکم باران بباران بر سرم در برکه ای دور از تو

پاسخ به

×