دیوانه ی خموش به عاقل برابرست دریای آرمیده به ساحل برابرست در وصل و هجر، سوختگان گریه می‌کنند از بهر شمع، خلوت و محفل برابرست دست از طلب مدار که دارد طریق عشق از پافتادنی، که به منزل برابرست گَردی که خیزد از قَدَم رهروان عشق با سرمه ی سیاهی منزل برابرست دلگیر نیستم که دل از دست داده‌ام دلجویی حبیب، به صد دل برابرست صائب ز دل به دیده ی خونبار ،صلح کن یک قطره اشک گرم، به صد دل برابرست!  #صائب_تبریزی

پاسخ به

×