با غزلی از گنج سخنان حافظ غزل 369 مارا همراهی کنید

غزلی زیبا از گنج سخنان حافظ شیرازیما زِ یاران چَشمِ یاری داشتیمخود غلط بود آنچه ما پنداشتیمتا درختِ دوستی بَر کِی دهدحالیا رفتیم و تخمی کاشتیمگفت و گو آیینِ درویشی نبودور نه با تو ماجراها داشتیمشیوهٔ چَشمت فریبِ جنگ داشتما غلط کردیم و صلح انگاشتیمگُلبُنِ حُسنَت نه خود شد دلفُروزما دَمِ همت بر او بگماشتیمنکته‌ها رفت و شکایت کس نکردجانبِ حُرمَت فرو نگذاشتیمگفت خود دادی به ما دل حافظاما مُحَصِّل بر کسی نَگماشتیم
ویدیوهای مرتبط