گایز ببخشید ی چن روزی نبودم... اکانتم به کل پرید و برگردوندنش یکم سخت بود خب بریم شروع کنیممممممم دلینگ دلینگ(صدای در خونه) ج:من میرم باز کنم ا:اوهوم ج:کیه؟؟ ؟؟؟:جیمینم ج:الان باز میکنم (در باز شد) پ:سلام جونگکوککککککککک ج:سلام جیمیننن پ:ا/ت خوبی؟ ا:اره خوبم (بچها جیمین از ا/ت خوشش میاد و کوکی عم میدونه و به ا/ت عم چنبار اشاره کرده و ا/ت نفهمیده) جیمین رف پیش ا/ت پ:کمرت خوبه؟؟ ا:اره اوکیم...جیمینا پ:هوم؟ ا:امشب میمونی؟ پ:اگ بخای میمونم ا:اگ میشه بمونی ک عالی میشه! فردا: (بچها این تیکه تا جایی ک مینویسم برا خدم پیش اومده و واقعیه اما اسمارو عوض میکنم) (گایز ا/ت به غیر از کایل ی دوست صمیمی دیه عم داره اسمش رزیه) از دید ا/ت: چند وقته میبینم رزی داره با جیسو(دوست رزی) حرف میزنه و اصلا سمت من نمیاد! راستی بچه ها بهتون نگفتم ما ی اکیپ 3 نفره عم داریم من و سو یونگ و یو مینگا اما به تازگی عم رزی اومده تو اکیپمون چون سو یونگ و یو مینگا باهم صمیمی تر بودن و من تنها بودم رزی هم ک باهام صمیمی تر بود رو اوردن تو اکیپ ک تنها نباشم اما این تازگیا... خبببببب به مشکل برخوردیم و من ازش عذرخواهی کردم اما چ فایده اصن تاثیری نداشت فقط گف میبخشمت و اینا ... چن روزم باهم بازی کردیم اما یهویی... رفت با جیسو که خیلی وقته باهم دوستن اما بهرحال... اون بیشتر دلداریهاش با من بود و اونموفع جیسویی وجود نداشت! یبارم رزی و یو مینگا دعواشون شد و منم طرف رزیو گرفتم و با یو مینگا قهر کردم بااینکه اون تاحالا یبارم طرفمو نگرفته! و اون کلا باهام حرف میزد و منم هررررررررررررر کاری ک بگین میکردم ک خوشحال شه...اما اون جیسو کجا بود؟! منم از الان به بعد تصمیم گرفتم هروقت که با کسی دعواش شد و اومد دلداریش بدم بگم که همه خوشیات و حرفای مثبتت برا جیسوعه اما تا میرسی ب من ناراحتی و دلداری میخای؟!! پاشو برو با همون جیسو جونت حرف بزن ک دلداریت بده! امروز از اونجایی ک کایل مریض بود(بچها دوس پسر ندارم عا) من با سو یونگ و یو مینگا باهم بودیم یهو با انگشتری که تو دستم بود بازی کردم از قبل هم ب دخترا گفتم ک هروق استرس میگیرم با انگشترم بازی میکنم سویونگ : یااااااااا ا/ت چیشده؟! ا:رزی همش با جیسوعه! وقتی یومینگا باهاش قهر بود جیسو جا بود؟! سویونگ:یاااااااااااااا میدونی چیه تو همیشه 20% اوقات رو مود خوبتی و اصن دیوونه ای 50% اوقاتم اینقد عصبی میشی که هیچکی جرعت نداره پیشت باشه 30% بعدم ک اییییییییینقد استرس میگیری ک با همه سرد میشی و همش تو خدتی! بنظرم سعی کن درصد خوشحالیتو روز ب روز بیشتر کنی و عصبانیت و استرستو کمتر! ا:راستش...حرفات بهم ارامش داد! سویونگ:خب بریم پیش یو مینگااااااااااااا یومینگا:یاااا ا/ت باز جیشده کایل نیس ت خدتی عاحححححح ا:ن مربوط ب کایل نیس... یومینگا:پ چی؟ ا:موضوع اصلی رزیه(و تمام قضایاش با سویونگو تعریف کرد) یومینگا:یااااااااااااااا بنظرم بهتره باهاش حرف بزنی! ا:خدت میدونی نمیتونم! یومینگا:پس من جیسو رو میبرمش جایی ت با رزی حرف بزن!حالاعم بریم بالا میخام قمقمه امو بیارم(کلاس ا/ت بالاس و زنگ ورزشه) ا:باش (رفتن بالا و دیدن ک رزی و جیسو اونجان) ا:شتت ناظمموننننننننننننننن یومینگا:واتتتتتتتتتت ناظم:برین پایین دیه:/ همه بچهایی ک بالا بودن:چشم یومینگا:خب من و جیسو میریم ا:(زیر لب) بیش..ور خب چیزه رزی وایس...! رزی:هوم چیشده ا/ت ا:خب... ت چت شده! همش با جیسویی!انگار من کلممممم؟! رزی: :/ ا:بگو کلمم یا ن رزی:اره ا:خب...من یا جیسو؟
ژانر:

پاسخ به

×