دکتر رضا کمالی با آزار و تنبیه فرزندش، سینا، می خواهد از او دانش آموز ممتازی بسازد. روزی سینا از ترس پدر به درون ماشین لباسشویی مرموز خانه پناه می برد. کسی توضیح کمالی را که چه بر سر فرزندش آمده باور نمی کند و او را در بیمارستان بستری می کنند، اما او می گریزد و در موقع فرار به درون ماشین لباسشویی بیمارستان می افتد. در آنجا دادگاهی برپا می شود که اعضا و ناظران آن همکلاسی های دوره ی کودکی او هستند

پاسخ به

×