ای عشق شعری از محمد خوش بین

ای عشق مگذار مرا غم ببردمگذار مرا این غم مبهم ببردزندگی آنچه که آرزوی من بود نبودکاش سیلی همه را یکسره یکدم ببردآه که اگر سیب نبود عشق چه باید می کردسیب ها را بگذارید که آدم ببردسیرم از دنیا که ناکامم گذاشتآمده مرگ مرا مفت و مسلم ببرداین گرگ که تو را برد کمین کرده هنوزقصد دارد ته این قصه مرا هم ببردعاشقی قصه خوبی ست ولی بگذاریدعشق را از سرمان، فاصله کم کم ببردباد می آید و من پنجره را میبندمنکند بوی تنت را ز اتاقم ببرد
ویدیوهای مرتبط