سریال سیب ممنوعه قسمت ۳۴۴
سریال سیب ممنوعه قسمت 344 دوبله فارسی آدرس کانال یوتیوب مشکیمدیا آدرس کانال مشکی کاناپه ... آدرس کانال یوتیوب مشکی ترکی آدرس کانال یوتیوب مشکی ترکیدو آدرس کانال مشکی ترکیسه ... آدرس کانال مشکی ترکی4 ... آدرس کانال تلگرامی: داستان قسمت آخر سریال حکیماوغلو. آتش و ایپک عروسی میکنند؟ داستان قسمت آخر سریال معصومیت. اتفاق باورنکردنی: ادا با ایلکر عروسی میکند! روز بعد، جلسه دادگاه طلاق ییلدیز و چاتای برگزار می شود. وکیل ییلدیز ادعای خیانت چاتای را میکند. قاضی در این مورد از چاتای سوال میکند و چاتای چنین چیزی را انکار میکند. قاضی از ییلدیز مدرک می خواهد. امیر در مورد گذاشتن دوربین در ویلای چاتای توضیح می دهد و میگوید که با آمدن آسمان، نقشه آنها به هم خورد و در واقع چاتای با کومرو قرار داشته است. سداعی چنین چیزی را تکذیب کرده و میگوید که آن ویلا برای زمان استراحت چاتای است و او هرگز چاتای و کومرو را با هم ندیده است. آسمان نیز شواهد خود را میگوید، اما از آنجایی که هیچکدام از شاهدین کومرو و چاتای را با هم ندیده اند، قاضی به حرفهای ییلدیز کاری ندارد و از آنجایی که ییلدیز مدرکی ندارد، قاضی حکم را به جلسه بعدی موکول می کند. ییلدیز از اینکه چاتای چنین کاری کرده است، به شدت عصبی می شود. چاتای میگوید که برای نگه داشتن زندگی اش تلاش میکند و قصد طلاق ندارد. وکیل به ییلدیز میگوید که علت اینکه میگفت باید حتما مدرکی داشته باشند، منظورش برای چنین زمانی بوده و ییلدیز صبر نکرده است. در جلسه شرکت، آرزو میگوید که فردی به نام سامی اوندر قصد خرید سهام های شرکت را داشته است. دوعان میگوید که با این شخص از زمان قدیم خصومت داشته. اندر در این مورد کنجکاو می شود. چاتای به شرکت می رود. فیضا پیش او رفته و وقتی نتیجه دادگاه را می فهمد، سعی دارد چاتای را از برگشتن پیس ییلدیز منصرف کند. اندر که حدس می زند آرزو برای او نقشه ای دارد، از جانر میخواهد که داخل اتاقش دوربین بگذارد. اندر از شرکت بیرون آمده و آرزو که تصمیم دارد او را زیر نظر داشته باشد، از طریق یکی از کارکنانش، داخل قهوه ی دستیار اندر دارو می ریزد تا حال او بد بشود. دستیار اندر با او تماس گرفته و اجازه میخواهد تا به خانه برود. اندر که علت را حدس می زند، به او اجازه می دهد تا برود. آرزو که یکی از کارکنان شرکت را اجیر کرده، او را پنهانی داخل اتاق اندر می فرستد تا اطلاعات به دست بیاورد. اندر از طریق دوربین متوجه می شود، اما واکنشی نشان نمیدهد. ییلدیز با اندر تماس گرفته و به او خبر میدهد که موفق به گرفتن طلاق نشده است و از او میخواهد که به خانه پیش او برود تا همه چیز را برایش تعریف کند. عمر به خانه کومرو می رود. دوست کومرو که عمر را دوست دارد، به خاطر عمر به آنجا آمده و هیجانزده است. کومرو مدام در حال صحبت با عمر است و دوستش از اینکه کومرو به او اهمیت نمیدهد، دلخور می شود و از آنجا می رود. در خانه ییلدیز، ییلدیز همه چیز را برای اندر تعریف میکند. سپس به روی او می آورد که از جدایی او و دوعان خبر دارد. ییلدیز از اندر میخواهد که به دروغ علیه کومرو و چاتای شهادت بدهد و بگوید که آنها را با هم دیده است. اندر چنین چیزی را قبول نمیکند و میگوید که درست است که از دوعان جدا شده، اما آنها همچنان شریک هستند و او نمیتواند دشمن تراشی کند. ییلدیز دلخور می شود ویدیوهای مرتبط
ویدیوهای جدید