این داستان راجب دختری با نام تاپکی است که لکنت دارد و کسی با او ازدواج نمیکند تا روزی که با پدرش به محلی میره و مشخصات خودشو میده ولی کسی حاضر نیست با اون ازدواج کنه تا اینکه عابد که خانواده ها رو بهم معرفی میکنه به خانواده یک پسر میگه که شما چند سال دارید.

پاسخ به

×