غزل 439 - حافظ - دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی

دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی، کز عکس ِ روی او شب ِ هجران سر آمدی، تعبیر رفت یار ِ سفرکرده می‌رسد، ای کاج هر چه زودتر از در درآمدی، ذکرش به خیر ساقی ِ فرخنده فال ِ من، کز در مدام با قدح و ساغر آمدی، خوش بودی ار به خواب بدیدی دیارِ خویش، تا یاد ِ صحبتش سوی ما رهبر آمدی!