دردی از جنس دردهای اگزیستنسیل
گاه گاهی که تنها میشوم، خود را به مغرب وجودم میرسانم. در آنجا بر تخته سنگی تکیه میدهم. تماشای غروب را در آنجا بهتر میشود به تماشا نشست. تنهایی از جنس اگزیستنسیل همچین چیزی هست. از جنس دردی ناشناخته که به کنجی در دفتر کارت میکشاند. #پته_دوزی #بته_جقه #آوا_عطائی #احوال _اگزیستنسیل ویدیوهای مرتبط
ویدیوهای جدید