لب لباب مثنوی (1) از ابیات مناجاتی... در مثنوی معنوی... " ای کمینه بخششت ملک جهان من چه گویم چون تو می دانی نهان " ای بخشنده...ای مهربان... ای کمترین بخشش تو... ملک جهان... ای که از درون دل ها آگاهی... چه گویم من؟! تو خود هر چیز می دانی! " ای که جان خیره را رهبر کنی ای که قلب تیره را انور کنی " ای که جان سرکش ما را... به راه آری...و هدایتش دهی! ای که از نورت... می بخشی به دل های تیره ی ما! " می کنی جزو زمین را آسمان می فزایی بر زمین از اختران " قادری تو...بر تغییرات جهان! گاه افزایی...گه کم کنی از این و آن! گاه بالا می بری ..از زمین تا آسمان... گاه پایین آوری استارگان! " آب را و خاک را بر هم زدی زآب و گل نقش تن آدم زدی " از خاک و آب آفریدی گل آدمی را و... خلقش کردی " لذت هستی نمودی نیست را عاشق خود کرده بودی نیست را " لذت وجود دادی... به موجودی که...نبود! و گل او را...با عشق سرشتی! "ما نبودیم و تقاضامان نبود لطف تو ناگفته ی ما می شنود " ما.... نبودیم در عالم وجود... و تقاضایی هم... نداشتیم از تو... این لطف تو بود که... می شنید...نا گفته های ما را... " ای دعا ناگفته از تو مستجاب داده دل را هر زمان صد فتح باب " ای که دعا های ناگفته را... می شنوی و می پذیری و... اجابت می کنی! هر لحظه صد در... می گشایی در دل ما! یا خفی الذات محسوس العطا انت کالماء و نحن کالرحی ای که ذات تو پنهان... اما بخشش هایت عیان! تو هم چون آب و ... ما همچون سنگ آسیا... در آسیاهای آبی... حرکت ما...از تو....آشکار و... تو ... هستی پنهان! " تو بهاری ما چو باغ سبز و خوش او نهان و آشکارا بخشش " تو همچون بهار...نا دیدنی... اما آثار حضورت آشکارا...در ما که... ما چون باغ سبز...آشکارا! " تو چو جانی ما مثال دست و پا قبض و بسط دست از جان شد روا " تو هم چون جان... ای جان جهان... ما همچون دست و پا... حرکات باز و بست... دست و پای ما... و این حرکت ها...در جهان... همه حاکی از حضور تو... ای جان پنهان! ببینید در این ویدئو و لطفا با فشردن مربع قرمز " دنبال کردن" دنبال کنید! مهم است! ) برای دیدن تمام ویدئو ها: Aparat.com/ahmadsh55 و ... دنبال بفرمایید! با فشردن مربع قرمز " دنبال کردن" تا بیرنگ شود و بشود " دنبال شده" مهم است! ) و به اشتراک بگذارید...در گروه ها... و ارسال بفرم
ژانر:

پاسخ به

×