خلاصه داستان: باب که برای گری که میخاد یه کتاب بخونه یه داستان میخونه که در اون بابل داره بازی میکنه و مامانش براش به همبازی پیدا میکنه به نام پاتریک و بعد کمی مدت پاتریک یه پلاستیک زباله میاره که داخاش قیره و آنها به اون تو کشیده میشن و......

پاسخ به

×