روز و شب از هجرانت بی سرو سامانم
خون جگر میریزد دیده گریانم بی سر و سامانم!
روز و شب از عشقت من بی سرو سامانم!
خون جگر میریزد دیده گریانم بی سر و سامانم
خورده گره عشقت با جان پریشانم
میروم و می ماند ذکر حسین جانم بی سرو سامانم!
ای سایه سر قرص قمر حضرت ارباب
دلتنگ توام وقت سحر حضرت ارباب
سوی تو سلامم هر لحظه روان است!
ای تاب و توانم ای تاب و توانم
روز و شب از هجرانت بی سرو سامانم
خون جگر میریزد دیده گریانم بی سر و سامانم!
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت