ته گودال پیکر افتاده پیکری که بی سر افتاده در کنار خنجری کهنه تکههای حنجر افتاده مادر افتاده زینب افتاده نیزه افتاده خنجر افتاده معجر افتاده *** ته گودال مادر افتاده لب گودال خواهر افتاده زیر سم مرکبِ دشمن بدنی که بی سر افتاده *** ته گودال شد به پا غوغا از هجوم نیزۀ اعدا خواهری بر سینه میکوبد در زوالِ عصر عاشورا *** ته گودال ولوله بر پاست بدنی در زیر دست و پاست یا بنیَّ ای حسین من ای صدایِ مادرش زهراست *** ته گودال دست و پا میزد پیرمَردی با عصا میزد یک نفر هم با سرِ نیزه بر دهانش بیهوا میزد *** ته گودال یک صدا مانده سر به نیزه، تن جدا مانده وای اگر خواهر ببیند که رویِ سینه جایِ پا مانده *** ته گودال پدرش افتاد مو پریشان مادرش افتاد سه شب و روز بین خاک و خون تنِ پاک و اطهرت افتاد *** ته گودال آسمان افتاد مادری قامت کمان افتاد صحن قلبِ مضطرِ زینب زیر پایِ این و آن افتاد *** محمدصالح خالقی
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت