همش داری از رو لج حرف میزنی چرا داری بام بد حرف میزنی تو داری منو به رگباری میبندی چرا چند وقته بام تو جنگی هیچکی نگو نمیخام صداتو بشنوم من تو ایین دیوانه خانه از همه غریب ترم از همه زخمای بم زدی نمیگذرم خیالی نی برو بدبینی یهو بد دیدی کار ما کشیده به درگیری دوباره تو خاطرمی هنوز تو یه سردردی برام عین یه زندانی درد کشیدم قفلم رو گوشی باز که خاموشی از خدا میخام بده درد فراموشی الان عشق فابشی شبا تو آغوشی شبا براش چی میپوشی فقط برام سردرده گردنبند برام طناب مرگه خیالی نی برو بدبینی یهو بد دیدی کار ما کشیده به درگیری دوباره تو خاطرمی هنوز تو یه سردردی برام عین یه زندانی درد کشیدم

پاسخ به

×