فرمانده با صلابتی بود، ولی برای یک خواب اشک می‌ریخت! علی چیت‌سازیان

سرهنگ «مرتضی احمدی» روایت‌ می‌کنه: «از زبان همرزم این شهید (چیت سازیان) شنیدم که می‌گفت وقتی در عملیاتی تمام نیروهایش شهید شدند و تنها مجبور به عقب‌نشینی شد، در مسیر به گروهانی از صدامیان برخورد کرد. با شهامت خود را معرفی کرد و گفت: من علی چیت‌سازیان هستم... اگر مقاومت کنید تا آخرین گلوله با شما می‌جنگم و الا تسلیم شوید و جان به سلامت ببرید.» ایشون در ادامه تعریف می‌کرد: «دیده‌بان از دور خبر داد یک گروهان آدم در حال حرکت به سمت ما هستند، ولی یک نفر به دور این‌ها می‌چرخد، از نحوه دور زدنش پیداست علی باشد، اما صبر کنید نزدیکتر بیایند. نزنید صبر کنید. با نزدیکتر شدن آن‌ها، چهره علی نمایان شد.» شجاعت و مدیریت علی طوری بود که باعث تحسین بقیه می‌شد. فرماندهی لشکر انصارالحسین (ع) می‌گفت: «با وجود علی، بسیاری از مشکلات عملیاتی ما حل می‌شود». البته این شجاعت و جسارت، ریشه در جای دیگه‌ای داشت. همونطور که خود علی بیان می‌کرد: «کسی می‌تواند از سیم خاردار‌های دشمن عبور کند که در سیم خاردار‌های نفس خود گیر نکرده باشد.»
ویدیوهای مرتبط
ویدیوهای جدید