من عاشق زمستانم عاشق اینکه ببینمت در زمستان آرام راه می روی که سُر نخوری که گونه هایت از سرما سرخ شده است سر خود را تا حد ممکن در یقه ات فرو کرده ای دست هایت در جیبت به هم مچاله شده معصومانه به زمین خیره ای چه قدر دوست داشتنی شده ای حرفم را پس میگیرم من عاشق زمستان نیستم عاشق توام! پسر قشنگم محمدآئین
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت