«کاسب بروجنی»، در اوج حُجب و حیا و احترام و نهایت مظلومیت، اما با سینه ای ستَبر و جسارتی ستُرگ، سخنان تکاندهنده ای بر زبان می آورد که سیاه ترین قلوب را «مچاله» و «عرق شرم» بر پیشانی آدمی می نشاند. او با چشمان شرمگین و صدای بغض آلودش که گویا هر «آن»، نگران و دلواپس شکافتنش است، خطاب به رئیس جمهور می گوید: «این وضع مغازه ی من است! دریابید ما را!» آقای روحانی! نگاه به چهره درشت و مردانه ی این«کاسب شریف» نکنید! او قلبی رنجور و دلی نالان و آ
ژانر:

پاسخ به

×