دکلمه فوق‌العاده احساسی عبدالجبار کاکایی

این روزها به هرچه گذشتم، کبود بودهر سایه‌ای که دست تکان داد، دود بودجز مرگ پشت مرگ، خبرهای تازه نیستمحبوب من چقدر جهان بی وجود بود!ما همچنان به سایه‌ای از عشق دلخوشیمعشقی که زخم و زندگی‌اش تار و پود بودپلکی زدیم و وقت خداحافظی رسیدساعت برای با تو نشستن، حسود بوددنیا نخواست؟ یا من و تو کم گذاشتیم؟با من بگو قرار من این ها نبود! بود؟!شعر و اجرا: عبدالجبار کاکاییمجری: اکبر نبویموسیقی متن: جان ویلیامز(فهرست شیندلر)