چشمان محمود غزنوی در زیر خاک | گلستان سعدی | دکتر مجتبی احمدوند

شرح گلستان سعدی با دکتر مجتبی احمدوند مدرس دانشگاه تهران یکی از ملوک خراسان محمود سبکتگین را به خواب چنان دید که جمله وجود او ریخته بود و خاک شده مگر چشمان او که همچنان در چشم خانه می‌گردید و نظر می‌کرد. سایر حکما از تأویل این فروماندند مگر درویشی که به جای آورد و گفت: هنوز نگران است که ملکش با دگران است. بس نامور به زیر زمین دفن کرده‌اند کز هستیش به روی زمین بر نشان نماند وآن پیر لاشه را که سپردند زیر خاک خاکش چنان بخورد کزو استخوان نماند زنده‌ست نام فرّخ نوشیروان به خیر گرچه بسی گذشت که نوشیروان نماند خیری کن ای فلان و غنیمت شمار عمر زآن پیشتر که بانگ بر آید فلان نماند