نه فقط بوسه، که صد شاخه نباتم دادی

نه فقط بوسه، که صد شاخه نباتم دادی نانم آجر شده بود، آب حیاتم دادی من که با هر هوسی دست و دلم می‌لرزید بر سرم دست کشیدی و ثباتم دادی شاعری ساده و بی‌روح و مشوش بودم آمدی جان به جنون کلماتم دادی با همان طرز خریدار نگاهی کردی اعتباری به کسادیِ بساطم دادی همنشینم که شدی صاحب ذوقم کردی ارج و قربی به میان حضراتم دادی زندگی قبل تو یک مردن تدریجی بود آخر از این تن فرسوده نجاتم دادی #الهام_فتاحی

پاسخ به

×