حاج محمود کریمی - زمینه (این لکّهی سرخ توو چشام)
اين قطعه مربوط به مراسم عزاداری شب سوم ماه محرّم در سال 1403 مىباشد كه در هیأت رایةالعباس (علیهالسّلام) اجرا شده است.براى دسترسى به آثار حاج محمود کریمی، میتوانید به پايگاه اطلاعرسانی فطرس مراجعه نمایید. متن شعر:این لکّهی سرخ توو چشاملختهی خونه توو موهامخوبشدنی نیست؛ مهم نیستاین لرزش دستا و لباملکنت و هقهق توو صدامخوبشدنی نیست؛ مهم نیستمیترسم حرفای منو با عمّه، شنفته باشیمیترسم فردا برسه؛ حرفاتو نگفته باشیمیترسم خوابم ببره؛ بیدار شم، تو رفته باشیکاش نایی به پام بود؛ به نیزه میرسیدمکاش گوشوارههام بود؛ سرت رو میخریدماین صورت پژمردهی منزخم نمکخوردهی منخوبشدنی نیست؛ مهم نیستخیمه وسط معرکه، سوختموی پریشونی که سوختخوبشدنی نیست؛ مهم نیستمیترسم زنده بمونم؛ خسته از غم فراغممیترسم از قاتل تو، هرشب تازه میشه داغممیترسم تا گریه کنم؛ زجر بازم بیاد سراغمکاش اونشب توو صحرا، منو اونقد نمیزدحالا زد! ولی کاش که حرف بد نمیزدمیبارم همیشه، مثه بارونه نمنمدیگه رووم نمیشه بگم عمّه، گرسنماون ضربهی سیلی به کنارامّا دیگه چشمای تارخوبشدنی نیست؛ مهم نیستمثل منه دلخون، مگه هستپهلویی که دیگه شکستخوبشدنی نیست؛ مهم نیستمیترسم این دردسرا، تقصیر رقیّه باشهمیترسم روضه بخونم؛ ویرونه کربوبلا شه میترسم دستم بخوره؛ زخمای لب تو واشهکاش زودتر میمردم؛ همه راحت شن اصلاًاونقد سیلی خوردم؛ عوض شد صورت منکاش قدّم بلند بود؛ چقد این روضه سختهدیدم که سر تو به یک شاخه درخته