مسجد حظیره یزد، هیأت شیخداد، تیر 1403

از سنگ صدا آمد از اهل صدا نه در دین شما نام خدا هست خدا نه هر جا ستمی بود لبی باز نکردید در گوشه بیداد سخن ساز نکردید ای مست ملک ری خانه ات خراب این کاخ ظالمان می شود بر آب ... آزادی گوهر دین است بیداری شرط یقین است تاوان ستم سنگین است به کچا ای غافل خوش باش که ظالم نبرد راه به منزل .... ای شهر تماشا برخیز فردای رسیدن دیر است با خشک و ترت خواهی سوخت شمشیر عدالت کور است ..... ای طالبان دنیا ای غاصبان دین چه شد آیین مردمی ها عجب از کاسبان دین دست بردارید کینه بگذارید آخرین فریاد از نفس افتاد دیدند که انسان هدف تیر بلا شد خاموش نشستند و بریدند صدا را ای رویتان سیاه خون بیگناه مانده بر زمین