واحد | هر چه جان است به قربان اباعبدالله(ع) / کربلایی محمدیاسین عاملی‌زاده

هر چه جان است به قربان اباعبدالله هر چه گیسوست پریشان اباعبدالله این حسین کیست که عالم همه دیوانه‌ی اوست کل دنیا شده حیران اباعبدالله ما سر سفره‌ی ارباب کرم مرد شدیم ساخته بر دل ما نان اباعبدالله برکت روضه‌ی او بود اگر شیعه شدیم ناممان هست مسلمان اباعبدالله گر چه پرونده‌ی ما هست گناه‌آلوده چشم داریم به جبران اباعبدالله در و دیوار عزاخانه‌ی او نم دارد خیس اشکیم ز باران اباعبدالله گریه زاریم پر از شور برای غم او چشم ماهاست نمکدان اباعبدالله زیر این بیرق ماتم همگی سربازیم گوشمان هست به فرمان اباعبدالله کاش می‌شد که بیاییم حرم گریه کنیم من و این روضه‌نشینان اباعبدالله آب نوشیم ولی نیست خنک دل‌هامان کشته ما را لب عطشان اباعبدالله کاش می‌شد که بمیریم فقط از داغ روضه‌های لب و دندان اباعبدالله بدن شاه دو عالم به زمین ماند سه‌روز به فدای تن عریان اباعبدالله