تاریخی که من میشناختم، همیشه سوگیری داشت. یا به قلم پیروز میدان نوشته شده بود یا یک یک نیروی حاکم آن را به نفع خود مصادره کرده بود. تاریخی که علی بندری روایت میکند، نگاهی بسیار بیطرفانهای به تاریخ دارد.
تاریخی که من میشناختم، همیشه نقطهای و پراکنده بود. یا تاریخ صفوی بود، یا تاریخ جنگهای داخلی آمریکا. یا تاریخ مشروطه بود، یا تاریخ تزارها در روسیه. روایت علی بندری تصویری ۳۶۰ درجه از تاریخ ارائه کند. یعنی میتوان فهمید در زمان توسعهی صنعت راه آهن در آمریکا، در ایران چه کسی حاکم بوده و چه میگذشته؟
تاریخی که من میشناختم، همیشه جبری بود. نادر باید به هند حمله میکرد. ایران باید در جنگ جهانی اول اعلام بیطرفی میکرد و کلی باید دیگر. روایت علی بندری نشان میدهد که پشت تکتک این پیچهای تاریخی، انسانهایی مثل من و شما بودند. آنها در بسیاری موارد مردد بودند. اما تصمیم آنها مسیر زندگی انسانهای زیادی را برای همیشه تغییر داد.
تاریخی که من خوانده بودم، همیشه قطعی و مطمئن بود. علی بندری نشان داد که روایت حوادث تاریخی در بسیاری موارد نمیتواند قطعی باشد. وی برای درک بهتر پدیدههای تاریخی پژوهش میکند و به اسناد مختلف مراجعه میکند و دست آخر تکرار میکند که این نتیجهی پژوهش راوی است و احتمالا دقیق و کامل نیست.
تاریخی که من خوانده بودم، همیشه سیاه و سپید بود. همیشه گروهی بدسرشت و پلید در برابر گروهی انساندوست و پاک، صف میکشیدند. اما علی بندی نشان داد که بخش بزرگی از تاریخ در ناحیهی خاکستری رقم خورده است. مغولها با تمام جنایاتی که که در ایران مرتکب شدند، مستقیم یا غیرمستقیم برکاتی هم داشتهاند.
تاریخی که من خوانده بودم، همیشه لحنی خشک و رسمی داشت. اما تاریخی که علی بندری میگوید، روایتی دوستانه، غیررسمی و همراه با طنازیهای استادانه دارد.
خلاصه این که به لطف تلاش علی بندری، هزاران هزار ایرانی و فارسیزبان (به ویژه جوانان) تاریخ میبینند و میشنوند. خلاصه این که علی بندری را تحسین میکنم و به احترامش تمام قد میایستم. خلاصه این که ای کاش سکان سیاستگذاری فرهنگ در ایران به دست توانمند علی بندریها بود. خلاصه این که شنیدن پادکست بیپلاس و روایت تاریخی علی بندری را به شدت توصیه میکنم.
سید کامران باقری
ژانر:
برای ارسال نظر وارد حساب کاربری خود شوید ورود/عضویت