غزلیات شمس(مولانا)_قسمت بیست و ششم

امشب ای دلدار مهمان توییمشب چه باشد روز و شب آن توییمهر کجا باشیم و هر جا که رویمحاضران کاسه و خوان توییمنقش‌های صنعت دست توییمپروریده نعمت و نان توییمچون کبوترزاده برج توییمدر سفر طواف ایوان توییمحیث ما کنتم فولوا شطرهبا زجاجه دل پری خوان توییمهر زمان نقشی کنی در مغز ماما صحیفه خط و عنوان توییمهمچو موسی کم خوریم از دایه شیرزانک مست شیر و پستان توییمایمنیم از دزد و مکر راه زنزانک چون زر در حرمدان توییمزان چنین مست است و دلخوش جان ماکه سبکسار و گران جان توییمگوی زرین فلک رقصان ماستچون نباشد چون که چوگان توییمخواه چوگان ساز ما را خواه گویدولت این بس که به میدان توییمخواه ما را مار کن خواهی عصامعجز موسی و برهان توییمگر عصا سازیم بیفشانیم برگوقت خشم و جنگ ثعبان توییمعشق ما را پشت داری می کندزانک خندان روی بستان توییمسایه ساز ماست نور سایه سوززانک همچون مه به میزان توییمهم تو بگشا این دهان را هم تو بندبند آن توست و انبان توییم