پایان اصلاح‌طلبی؟ |‌ گزیده‌ای از مناظره عباس عبدی و حسام سلامت

عباس عبدی اصلاح طلبها دوره رو به افولی دارند اما این به معنای تمام شدن دوره اصلاح طلبی نیست. اساسا اینگونه نیست که من نتیجه انتخابات 1403 را پیروزی این مجموعه اصلاح طلب ها بخواهم تلقی کنم شاید بشود گفت هر سه گروه سیاسی به شکلی شکست خوردند هیچکدام در ایده ها و رویکردهایی که داشتند موفق نبودند امروز روشن شده است که هنوز ثقل سیاست در داخل است اصلاح طلبی نیازمند پوست اندازی است هم به لحاظ رویکردی و هم به لحاظ نیروهای آن چرا که سنشان بالا رفته است. آنچه به بهبود اوضاع کمک میکند ستیز نیست بلکه تفاهم است. منظور از تفاهم به رسمیت شناختن است دنیای مدرن دنیایی است که تفاوت ها را به رسمیت میشناسد از ۱۵۰ سال پیش ما در نظام سیاسی ستیز داشتیم این در سیاست جواب نمیدهد. اگر در غرب رقابت را میبینیم رقابت مبتنی بر پذیرش و رسمیت یافتن است. ما باید مبنای کنش سیاسی را این قرار دهیم که همه نیروها بپذیرند نمیتوانند دیگری را حذف کنند. بدون این هیچ راه دیگری نداریم به هر حال یک عده ای مخالف این فرآیند هستند، آنچنان که در گذشته نیز بودند اما عده آنها کم شده است. نیروهای جدید میتوانند از خود قدرتی نشان بدهند که نیروی میانه میتواند ثقل سیاسی جامعه ایران بشود.حسام سلامت به نظر میرسد یکی از مشکلات جدی ای که داریم فقدان یک چشم انداز سیاسی است جریان اصلاح طلبی را باید به مثابه یک جریان دولت گرای بروکراتیزه شده تقیل پیدا کرده به مدیران کارآمد فهمید که با قدرت گرفتن جامعه به مشکل اساسی خواهد خورد. در عین حال الان وقت یک جورخیال پردازی سیاسی است. چه جریانی ممکن است امروز توجه بخشی از جامعه را به خود جلب کند؟ گفتمان جریان جدید نوجمهوری خواهی میتواند ما را از این انسداد نظری نجات دهد. نوجمهوری خواهی با دو جریان مرز خود را مشخص میکنداصلاح طلبی و جریانهای سیاسی جمهوری خواهی که اغلب در خارج از کشور هستند در این جامعه متکثری که نمونه ش را در انتخابات هم دیدیم باید نیروهای سیاسی جدید شکل بگیرد.مفهوم صدای بی صدایان نشان میدهد که همه پذیرفته ایم که الان بخشی از جامعه صدایی دارد که به گوش نمی رسد. این ایده نوجمهوری خواهی به جای ادعای نمایندگی کل جامعه ایران می خواهد صدای این آرای خاموش در جامعه باشد. مشخص شد که دوگانه اصلاح