ناصر عبداللهی - راز | ناصر عبدالهی - راز

یه زخمه کهنه رویه بالم یه آسمون که چشم به راهم نیست به غیر واژه ی غریبی چیزی تویه ترانه هام نیست حتی یه آینه پیشه روم نیست که اسممو یادم بیاره تنهاترین مسافر شب تو خلوتم پا نمیذاره ازم نخواه با تو بمونم تو هیچی از من نمیدونی اگه بگم راز دلم رو تو هم کنارم نمیمونی دل من از نژاد عشق از تو و از ترانه لبریز lashini2022