دختری که کفش‌هایش را دوست داشت و گربه سیاه

این داستان درباره یک دختر جوان است که همیشه به زیبایی و استایل کفش‌های خود اهمیت می‌دهد. او یک روز یک گربه سیاه را پیدا می‌کند که به طرز عجیبی به او بستگی پیدا می‌کند. این گربه سیاه به او کمک می‌کند تا به تغییرات مثبتی در زندگی‌اش دست یابد و دختر متوجه می‌شود که داشتن یک دوست وفادار و محبوب مهمتر از هر چیز دیگری است.