داستان قصه‌گوی قصاب و حکیم

در یک شهر دورافتاده، یک قصاب و یک حکیم زندگی می‌کردند. قصاب همیشه با خشونت و خشنی اعمال می‌کرد، اما حکیم با صبر و دانش به مردم کمک می‌کرد. یک روز، یکی از مردمان شهر بیمار شد و به حکیم مراجعه کرد. حکیم با درمان طبیعی مردم را بهبود بخشید اما قصاب با روش‌های خودش کسی را بهبود نمی‌بخشید. مردم آرام آرام از قصاب منحرف شدند و به حکیم روی آوردند و او را ارج می‌نهادند. در نهایت، حکیم با صبر و علم بر دنیای قصابیت غلبه پیدا کرد.